Tuesday, May 25, 2010

مدیریت اقتصادی؛ به سبک احمدی‌نژاد

در همین ابتدای نوشتارم و پیش از خواندن این پست از شما خواهش می‌کنیم به نکات زیر توجه کنید:
1- نوشتار ذیل یک نوشتار تخصصی  در حوزه اقتصادی نیست، و تحلیل‌های موجود در آن را نباید از نظر یک آکادمسین تعبیر کنید، این مطلب برپایه درک شخصی من و با یکسری داده‌های ژورنالیستی نوشته شد. چراکه نگارنده تخصصی آکادمیک در حوزه اقتصاد ندارد. اما هنگامی که این متن را برای چند اقتصاد خوانده قرائت کردم آنها متن را (هرچند که تخصصی نبود) تائید کردند. بنابراین شما این نوشتار را یک مطلب ژورنالیستی و غیر تخصصی تعبیر کنید.
2- از تمام حامیان چشم و گوش کر ِ دولت نهم و دولت بعد از نهم می‌خواهد خودشان را خسته نکنند و این مطلب را نخوانند. چرا که دیدگاهشان قبل و بعد از خواندن متن یکی‌ست : تو اشتباه می‌کنی!
3- از حامیان «منطقی» دولت خواهش می‌کنم پس از قرائت این نوشتار کوتاه اگر من اشتباه می‌کنم، به من بگویند
4- قسمتهایی که نقطه‌چین گذاشته‌ام به دلیل یک بیماری‌ست (خودسانسوری)


 در قائله انتخابات 88 نیز وقتی موسوی منش اقتصادی احمدی‌نژاد را «گداپرورانه» تعبیر کرد بسیاری بر او خرده گرفتند و این سخن وی را حمل بر غرض‌ورزی و سیاسی‌کاری دانستند. و چندان بدان وقعی ننهادند. این درحالی بود که پیش‌تر از آن و در دوران گرانی قیمت نفت و درهنگامهء خوش‌خوشان دولتی که رئیس آن مدعی شد قیمت نفت دیگر هیچگاه پائین‌تر از این نخواهد آمد، عده‌ای از اساتید اقتصادی و نخبه‌گان دانشگاهی در نامه‌ای سرگشاده به «پمپاژ بی‌رویه پول توسط دولت در اجتماع» هشدار دادند و جامعه و حاکمیت را از اشتباهی که در حال رخدادن بود آگاه کردند. اما دولت و حاکمیت که مزه درآمد نفتی بالای دویست میلیارد دلار زیر زبانشان رفته‌بود گوش خود را به این حرفها بدهکار نکرده و به توزیع بی‌منطق ثروت ملی در سطح جامعه و دستگاههای دولتی همت گماردند، نتیجهء این اشتباه بزرگ آن شد که تورم 11 درصدی کشور (در زمان تحویل گرفتن دولت از خاتمی توسط احمدی‌نژاد) در نیمه سال 84 تبدیل به تورم 22درصدی (یعنی دقیقاً دوبرابر) در پایان کار دولت نهم در سال 88 شد.
و این نتیجه‌ء نادیده گرفتن‌ حرف‌های متخصصان بود. کما اینکه متخصصین اقتصادی درون دولت نیز این اشتباه‌ها را به شخص احمدی‌نژاد گوشزد می‌کردند اما نتیجه آن تغییرات پی در پی وزرا و مدیران اقتصادی و بانک‌های سیاست گذار بود.

البته ناگفته نماند که بخشی از این مشکل هم مثل بسیاری دیگر از مشکلات ما به جهالت مردم هم برمی‌گردد. مردمی که فرق «افزایش درآمد» را با «افزایش قدرت خرید» نمی‌دانند و اغلب این‌دو را یکی تعبیر می‌کنند. مردم ما هنوز نمی‌دانند افزایش حقوق‌های موقتی (در موعد انتخابات) و وام هایی با مبالغ ناچیز نه تنها دردی از ما دوا نمی‌کند و تاثیری در رفع مشکلاتی چون بیکاری ندارد بلکه باعث افزایش تورم نیز می‌گردد. این‌ها همان شاخص‌هائیست که مردم ما را از انتخاباتشان سرخورده می‌کند.
نتیجه این نادانی آن می‌شود که اکثر مردم ما تعبیر دولت از مفاهیمی چون «شاغل» ، «بیکار» و «تورم» و ... را درک نمی‌کنند. و نمی‌دانند از دیدگاه دولتی که مدعی کاهش بیکاری و افزایش شاغلین  در سال 88  بوده «شاغل به کسی گفته می‌شود که تنها 2 ساعت در هفته! سرکار می‌رود!».

گیریم که آقای موسوی از روی غرض‌ورزی و سیاسی کاری چنین حرفی زد اما وقتی که «رئیس اصولگرای مجلس هشتم» و یا آیات اعظامی چون امینی ، مکارم شیرازی و جوادی آملی به سیاست «کمیته امدادی» دولت خرده می‌گیرند، نباید با بی تفاوتی از کنار آن رد شد.

بنابراین از دولتی ادعادی «عدالت محوری» و «عدالت گستری» را با خود یدک می‌کشد انتظار نداریم در میان ده‌ها و بلکه صدها موسسه اقتصادی‌ اجتماعی و فرهنگی و ورزشی تنها موسساتی که متعلق به امثال پروفسور مولانا (3370000000 ریال) یا سلیمی نمین یا روح‌الله حسینیان، علی انصاری و سایرحامیانش درآن هستند بودجه‌های چندصدمیلیونی و چندمیلیاردی بدهد، آنهم در شرایطی که بخش خصوصی کشور روز به روز نحیف‌تر شده و صنعت کشور به دلایل اشتباهات در عملکرد دولت روبه زوال می‌رود.

اگر دولت مدعی اعتماد به مردم و بخش خصوصی است نباید فرآیند خصوصی سازی را [اگر نه متوقف که] کُند نماید و ارجحیت را در مناقصه‌ها و مزایده‌ها و ساخت و سازها به شرکتهای خودی و وابسته به .... بدهد. هنگامی طبق اصل 44 قانون اساسی صحبت از توسعه بخش خصوصی به میان می‌آید تاسیس بانک توسط وزارت خانه‌ها یا سازمان‌های دولتی روی چه حسابی انجام می‌شود.
طبق گفته تحلیلگران و اساتید علم اقتصاد اگر قرار باشد منایع اقتصادی براساس گرایشات، انگیزه‌های سیاسی تخصیص یابد و سیاست‌مداران بخواهند با تخصیص منابع دولتی (بیت‌المال) بن‌مایه‌های سیاسی خود را تقویت نمایند، موجب گسترش فساد، افزایش تبعیض طبقاتی می‌شود و دولتی که خود مدعی مبارزه با اشرافی‌گری ست بیش از هر زمان دیگری مبتلابه این «ننگ» می‌گردد.
قطعاً دولتمردان و خاصه مدیران کلان اقتصادی به خوبی می‌دانند که در هنگامه‌ای که درآمد ناشی از فروش نفت و گاز (در داخل و خارج) به حدود 150میلیارد دلار می‌رسد، در صورت فقدان این منبع درآمدی ما می‌بایست سالی 600 میلیارد دلار در تولید و تجارت کالا نصیب مان می‌شد تا 10 درصد سود خالص به دست آید و یک‌چهارم آن (یعنی همان 150 میلیارد) در قالب مالیات به دولت برسد. بنابراین حالا که یک چنین منبع خدادای و عظیمی از درآمد در اختیار دولت قرار دارد بنا نمی‌شود که دولتیان بدون پاسخگویی این منابع را در راستای منافع خودشان خرج کنند و دولت را فربه‌ترنمایند.
اساساً فرق ما کشورهای اروپایی در همین مسأله است چراکه دولتمردان اروپایی از آنجا که برای تامین درآمدشان وابسته و محتاج به مالیات مردم هستند می‌بایست ایجاباً به مردم پاسخگو باشند و در مخارج دولت حداکثر صرفه‌جویی را لحاظ نمایند. اما حال که کشور ما از منابع عظیم انرژی بهره می‌برد دلیل نمی‌شود که دولت وابستگی خود را به این منابع بیشتر کند و به واسطه این درآمد خدادای هزینه‌های دولت را افزایش دهد تاحدی که صدای صدای نمایندگان «اصولگرای» مجلس (در کمسیون برنامه و بودجه) هم بلند بشود. چه‌اینکه می‌دانیم برگذاری مناقصات دولتی صرفاً به همین منظور صورت می‌پذیرد و هنگامی که این مناقصات به صورت فرمایشی درآید و شرکت‌های «خودی» ملزم به ارائه خدمات با کمترین کیفیت و بیتشرین هزینه بشوند، هزینه اداره کل کشور افزایش می‌یابد. این درحالی‌ست که شرکت‌های صنعتی و خدماتی بخش خصورص به دلیل نداشتن زمینه و بازار کار قادر به تأمین مخارج خود نیستند و یکی پس از دیگری ورشکسته شده و یا فعالیت‌های خود را به حالت تعلیق در‌می‌آورند. آیا این ظلم به مردم و بخش خصوصی نیست؟
و این بغیر از افراط دولت در امر وارادت کالاها و خدماتی‌ست که بخش خصوصی (خاصه در حوزه صنعت و کشاورزی) به راحتی قادر به تامین و تولید آنها می باشد.
هنگامی که به تمام مسائل فوق ترس از تصویب قطعنامه اخیر (که پیش‌نویس آن بعد از توافق تهران توسط آمریکا نوشته شد) و ابهام در نحوه و زمان اجرای طرح تحول اقتصادی و «هدفمند کردن یارانه‌ها» را نیز اضافه کنیم، هیچ جایی برای آرامش و اطمینان و امید به آینده باقی نمی‌ماند.
برای نگارنده ذکر این مصائب به هیچ‌عنوان سیاسی نیست. و تنها هدفم بیان اشتباهات است. فرقی نمی‌کند که این اشتباهات در زمان دولت معروف به سازندگی (هاشمی رفسنجانی) و توسط موسساتی چون «موالموحدین» به وقوع بپیوندند و چه در زمان دولت فعلی و توسط موسساتی چون ....


ادامه مطلب

Sunday, May 23, 2010

فراخوان مسابقه داستان كوتاه قلم مفرغي

فراخوان مسابقه اینترنتی داستان کوتاه قلم مفرغی
*موضوع: آزاد
*تمامی فارسی نویسان می توانند در این مسابقه شرکت کنند(کسانی که به زبان
 فارسی داستان می نویسند).
*محدودیت سنی برای شرکت کنندگان وجود ندارد.
*هر نویسنده می تواند با حداکثر ۲ داستان در مسابقه شرکت کند.
*داستان ها باید در محیط word2003  به یکی از دو ایمیل زیر ارسال شود.
                                              ghalamefraghi@yahoo.com
                                               ghalamefraghi@gmail.com
*ارسال نام و نام خانوادگی و شماره تماس نویسنده همراه  آثار الزامیست.
*۲۰ اثر برگزیده به عنوان داستان های سال در قالب یک مجموعه داستان چاپ خواهد شد.                  
*دیپلم افتخار،تندیس جشنواره و جوایز ویژه ای به آثار برتر اهدا خواهد شد.                                                                                                                                   
مهلت ارسال آثار ۱۵/۰۳/۸۹ 
ادامه مطلب

Saturday, May 15, 2010

خبر فوی - انفجار در میدان منیریه

ک منبع خبري لحظاتي پيش از وقوع يك انفجار مهيب در ميدان منيريه تهران خبر داد.
به گزارش رجانيوز، لحظاتي پيش در ميدان منيريه تهران انفجار مهيبي رخ داده است که آتش زياد تمام اين ميدان را فرا گرفته است و به برخي مغازه ها آسيب وارد کرده است.
هم اکنون نيروهاي امدادي در محل حادثه حضور دارند و در حال مهار آتش هستند.

ادامه مطلب

Friday, May 14, 2010

دوسالانه خوشنویسی در قزوین (پایتخت خوشنویسی)

در شهری زندگی می‌کنم که می‌گویند مهد خوشنویسی و از مهمترین پایگاههای این هنر محسوب می‌شود. هرچند من معتقدم این هنر که وظیفه‌اش ثبت متون اثرگذار دوران مختلف است اینروزها به شدت دچار سمبلیم محتوایی شده و به جز برخی ارجاعات متنی همیشه‌گی هنرمندان این حوزه جرات تجربه کردن افق‌های بدیع‌تر و تازه تر را به خود راه نمی‌دهند. البته متاسفانه ما در شهری هستیم که شکستن حصارها و عبور از مرزها گاهی گناهی نابخشودنی و اغلب سخت و سترگ است و هیچگاه بدون ملامت نخواهد بود. 
لکن تمام این حرفها را نمی‌توان دلیل نادیده گرفتن این هنر تلقی کرد. بهانه نوشتن این حرفها برگزاري اولين دوسالانه بين المللي خوشنويسي در شهر قزوین است. که از 22 اردیبهشت شروع شد. این اتفاق براي تثبيت قزوين به عنوان «پايتخت خوشنويسي» ايران حائز اهميت است .

مديركل دفتر هنرهاي تجسمي وزارت ارشاد با بیان اینکه از دو سال پيش در مراسم افتتاح نمايشگاه بزرگ خوشنويسي قدما و نستعليق، خبر پيوستن دوسالانه‌ي خوشنويسي را به جمع دوسالانه‌هاي هنري اعلام كرديم، افزود: خوشنويسي هنر اصيل ايراني، با تعداد قابل توجهي هنرمند و جمع ارزشمندي از پيشكسوتان و صاحبان سبك است، پس جا داشت اين هنر كه در تمام دنيا به نام ايران شناخته شده و با اعتقادات ديني ما آغشته است، سرانجام به ثبات مي‌رسيد.
شالويي با بیان اینکه شهر قزوين مهد خوشنويسي كشور است و شعاع فعاليت‌هاي آن علاوه بر ايران به ساير كشورها نيز رسيده،تصریح کرد: با توجه به تأكيد دفتر هنرهاي تجسمي بر بحث تمركززدايي، دبيرخانه‌ي‌دوسالانه را در اين شهر برپا كرديم و با همراهي يك شوراي برجسته و مهم كار خود را آغاز نموديم. هنر خوشنويسي سرانجام بايد به اين نهادينگي مي‌رسيد تا با احساس مسووليت بيشتري در صحنه حضور پيدا كند....ادامه

ادامه مطلب

روز شاهنامه || رستم و سهراب

علی‌جواهرکلام (روزنامه‌نگار قدیمی) وقتی محمدحسنین هیکل (روزنامه‌نگار معروف مصری) را به منزلش دعوت کرد از او پرسید: شما مصری‌ها که خودتان صاحب تمدن و فرهنگ باستانی و ریشه‌دار هستید چرا دنباله رو اعراب شدید و چرا اصلاً زبانتان امروز عربی شده و به جز همان اهرام و آن رودخانه امروز دیگر اثری از زبان و تمدن مصری در مصر باقیمانده است؟
هیکل که سردبیر روزنامه‌معروف الاهرام و از ناسیونالیست‌های زمان جمال‌عبدالناصر بوده در پاسخ به این سوال با سرافکندگی به علی جواهرکلام می‌گوید:
برای اینکه ما کسی مثل فردوسی شمارا نداشتیم
در تقویم ایرانی، پانزدهم ماه می، بیست و پنجم اردیبهشت ماه را روز بزرگداشت فردوسی خوانده‌اند. فردوسی حدوداً سی سال صرف سرودن شاهنامه کرد و مهم‌ترین انگیزه‌ی او در سرودن شاهنامه ایران‌دوستی و تقویت روح آزادمنشی و استقلال‌طلبی ایرانی‌ها و احیای زبان فارسی بود، اما این کار درست مخالف نقشه‌ای بود که محمود غزنوی و خلیفه‌ی عباسی طرح کرده و به اجراء آن مشغول بودند. برای همین فردوسی در دربار غزنه مورد بی‌مهری سلطان قرار گرفت.
از مهم‌ترین داستان‌های شاهنامه، داستان رستم و سهراب است. علی اوحدی، نویسنده، پژوهشگر، و بازیگر تبعیدی در مقاله‌ای با عنوان «نگاهی به پرونده‌ی قدیمی یک قتل» به بازخوانی این داستان جاودانه و حماسی می‌پردازد.

رستم، «هم از بامداد» غمگین است. برای این اندوه بامدادی هیچ سببی ذکر نشده است. اندوهی‌ست انسانی و آشنا برای همه‌ی ما که بامدادان بسیاری اندوهگین سر از خواب برداشته‌ایم و سر در گریبان و بی‌حوصله بوده ایم. توجیهی پذیرا برای به شکار رفتن رستم؛ پهلوان غمین است و برای رهایی از این اندوه، عزم شکار می کند. شکار، کشتن و انداختن نخجیر، واکنشی پهلوانانه، نوعی برون‌فکنی حماسی، محمل جدا شدن پهلوان از غم یا جدا شدن غم از پهلوان است. تیر انداختن و خشم و اندوه را در تیر رها کردن، «موومان» شکار است و مقبول از نگاه سنت. شکار حیوان نوعی تخلیه و تزکیه است... ادامه
ادامه مطلب

گوهر ترانه

 ب1- برای آنهایی که در حوزه ترانه فعالیت می‌کنند به این نکته واقف‌اند که تابحال هیچ نشریهء درست و فاخری برای این کرانهء نوپدید ادبی وجود ندارد. و این مسئله همیشه باعث حسرت افسوس ترانه سرایان و ترانه خوانان بود. البته در این میان نشریاتی مثل «ترانهء ماه» می‌خواستند این خلاء را پرکنند اما آنها نیز بعد از مدتی یرقان گرفتند و رنگشان حسابی زرد شد. تنها نکته امیدوار کننده این بود که از صدقه سر اینترنت کمی مجال ارتباط ترانه سرایان با یکدیگر را مهیا کرد و موجب شده بود تا کمی زمینه این تعامل فراهم شود. 
هرچند پس از انقلاب وضعیت بگونه‌ای شد که می‌توان گفت نهال نازک و نحیف ترانه (مخصوصاً ترانه‌های نوین و موج نو) خشک شد و از سال 76 به‌بعد تلاش‌هایی برای رفع این کاستی از سوی برخی هنرمندان و هنردوستان انجام گرفت. اما از آنجا که ترانه بعنوان اصلی ترین سد راه گرفتن مجوز برای آلبوم‌های موسیقی دانسته شده و می‌شود همیشه مهجور و منفعل و عامل ابتذال و لهو و لعب دانسته می‌شده است. به همین خاطر اگر بخواهیم نگاهی واقع بینانه به این مسئله داشته باشیم باید بگوئیم که از انقلاب به این سو ترانه‌سرایان و ترانه‌هایشان و حتی خود آثار موسیقی جهش چندانی نداشته و هرچه هست مال سالهای قبل از انقلاب و مخصوصاً دهه‌های 40 و 50 بوده و الا در یکی دودهه اخیر دستاورد چندانی در این حوزه مشاهده نشد. و متاسفانه اکثر مفاخر این حوزه هم برخاسته از همان دوران هستند...


2-  نشریه گوهران که ویژه‌نامه‌هایی جذاب و خواندنی را درباره ادبیات و مفاخر ادبی منتشر می‌کرد اینبار نیز یک ویژه‌نامه خوب و خواندنی  منتشر کرد. 
در این ویژه نامه گوهران که به موضوع ترانه اختصاص دارد، در صفحات ابتدایی مقاله ای از مرتضی کاخی و محمد علی سپانلو با نام های دو یار زیرک و ترانه ی هزار ساله ی فارسی آمده است.
گفت و گو با نواب صفا از جمله بخش های خواندنی و اصلی این ویژه نامه است. دیگر بخش های مجله گوهران به روال سابق به انعکاس آخرین سروده های شاعران در بخش شعر ایران اختصاص دارد.
در بخش نقد و نظر هم نقدهایی به قلم بهاءالدین خرمشاهی، حسین پاینده ، فرهاد عابدینی، منصور یاقوتی و فیض الله شریفی آمده است. کسرا عنقایی که سال ها در خارج از کشور به سر می برد اشعاری برای انتشار فرستاده که در بخش شعر مهاجر قرار گرفته است.
در بخش شعر کلاسیک ویژه نامه گوهران سروده هایی از جلال خالقی مطلق، یزدان بخش قهرمان، عبدالرحیم ثابت و مریم جعفری آذرمانی آمده است . نقد و نظر درباره شعر کلاسیک و شعر جهان و در بازار گوهریان بخش  های پایانی این شماره از نشریه گوهران است.
یکی از ویژگی های شماره ۲۱ و ۲۲ فصل نامه ی تخصصی شعر گوهران یادداشت و امضای بازدید کنندگان غرفه گوهران در نمایشگاه مطبوعات آبان ماه ۱۳۸۸ است.
 در باره ی شعر نوشته خسرو مداح  که به جای مقدمه آمده نیز خواندنی است.
فصل نامه تخصصی گوهران به قیمت ۵۰۰۰ تومان وارد بازار کتاب و نشریات شد.
ادامه مطلب

واژه جایگزین کلمه «فست فود»

از آنجا که همه مشکلات مملکت عزیزمان حل شده و فقط پیدا کردن واژه جایگزین برای کلمه منحط و غربی «فست فود» مانده بود فرهنگستان زیان و ادب جور این مسئولیت خطیر را کشید و معادلی شگرف برای این کلمه انتخابید!
علیرضا کریمی مدیرکل دفتر تبلیغات و اطلاع‌رسانی وزارت ارشاد گفت: «در پی اعلام خبر مربوط به ممنوعیت استفاده از واژه غیرفارسی «فست فود» بر سردر واحدهای صنفی و بسته‌بندی کالاها، واژه فارسی «غذای فوری» از سوی فرهنگستان زبان و ادب فارسی برای این موضوع درنظر گرفته شده است.»

کریمی با اشاره به اقدامات صورت گرفته برای تغییر اسامی واحدهای صنفی مختلف که از نام‌های بیگانه استفاده کرده‌اند، گفت: «واحدهای صنفی و اغذیه‌فروشی‌ها باید از واژه «غذای فوری» به جای کلمه «فست فود» در سردر واحدهای صنفی و بسته‌بندی کالای خود استفاده نمایند.»

لینک مستقیم به این مطلب
ادامه مطلب

اظهارات آقای معاف || درباره کتب‌توقیفی

ماجرای مضحک 
ماجرای مضحک جمع آوری برخی کتابها از نمایشگاه کتاب (که الآن جز یک اسم چیزی از آن باقی نمانده) علاوه بر اینکه باعث تحقیر شدن دولتی شد که ادعایی داشتن رویکردی فرهنگی را بر روی دوش خود حمل می‌کرد، علاوه بر ضررهای مالی و اجتماعی که به ناشران تحمیل کرد، ضربات روحی تلخی را به برخی نویسندگان جوان وارد کرد. کافی‌ست سری به وبلاگ‌هایی بزنید که صاحبان آنها شعرهایشان را توسط انتشارات سخن‌گستر منتشر کرده بودند. شاید سیدمهدی موسوی و فاطمه اختصاری از معروف ترین آنها باشد. اما این تف سربالای دولت دهم غیر قابل توجیه بودنش را با مصاحبهء دبير و قائم مقام کمیته نظارت و ارزشیابی وزارت ارشاد هزاره باره اثبات کرد. کافی‌ست شما دلایل کودکانه‌ این فرد را بخوانید تا منظور من را بفهمید. این فقط جمله‌ای از اظهارات فخیمانهء آقایی‌ست که معاف است:
علیرضا معاف دبیر و قائم مقام کمیته نظارت و ارزشیابی وزارت ارشاد معتقد است کتاب‌هایی از نمایشگاه جمع شده‌اند که مردم علاقه​ای به خواندن آنها ندارند.... ادامه


ادامه مطلب

Thursday, May 13, 2010

کارگاه آموزشی طنز نویسی


فصلنامه «انشا و نویسندگی» برگزار مي‌كند:

حرف‌هایی جدّی درباره طنز...
                  آنقدر جدّی که بشود طنز نوشت

دوره کارگاهی «آموزش طنزنویسی»:
یادگیری عملی همراه با بررسی تئوریک عوامل ایجاد:طنز، قالب‌های طنز، ملزومات
طنزنویسی و آنچه که به نوشتن طنز کمک می‌کند.
 ***
مدرّس: حسام‌الدین مقامی‌کیا
آغاز دوره: هفته اول خرداد89- روزهاي شنبه: ساعت 30/18 - 17
برای اطلاعات بیشتر با دفتر فصلنامه با تلفن 66427053 تماس بگیرید.

ادامه مطلب

مسابقه داستان نویسی || یکی بود یکی نبود


فصلنامه انشاونویسندگی برگزار می کند:

            "يكي بود، يكي نبود"

و اينك مي‌نويسم؛ پس مي‌مانم!
تنها يك جرقه مي‌تواند درخششي در ذهن ما ايجاد كند و اين همان لحظۀ موعود، براي نوشتن يك داستان كوتاه كوتاه است.بي ترديد اگر اين جرقه بتواند نقطۀ كوري از اين دنياي تاريك را روشن سازد؛ توانايي به دست آوردن دل مخاطب را خواهد داشت. چه بسا كه او را به كشف جالبي از هستي برساند.
يكي بود،‌يكي نبود با داستان‌هاي 750 كلمه‌اي شما، به لحظه‌هاي ناب مي‌انديشد.
قالب و موضوع:
  • اين مسابقه در گونه داستان كوتاه كوتاه (750كلمه) برگزار مي‌شود.
موضوع:
  • آزاد
  • موضوع ويژه: پرداختن به افسانه‌هاي قديمي، حكايت‌هاي كهن وحتي استفاده ازمثل‌ها با نگاه و رويكردي نو.

ساختار مسابقه:
  • حداكثر 750 كلمه- به صورت تايپ word در هر دو موضوع آزاد و ويژه
  • ديالوگ يا روايت. ( دو عنصر مورد نياز داستان)
  • حداكثر دو داستان پذيرفته مي شود.
مرحلۀ اول: از بين آثار 20 اثر به مرحله نهايي راه پيدا مي‌كنند.
مرحله دوم: سه نفر به عنوان نفر اول تا سوم معرفي خواهند شد.
*جوايز ارزنده‌اي براي نفرات اول تا سوم در نظر گرفته شده است.
 شيوۀ ارسال:
  • از طريق پست يا ايميل. همراه با مشخصات كامل نويسندۀ اثر و شماره تماس.(حتما" قید شود: در بخش آزاد یا در بخش ویژه شرکت کرده اید.)
 مهلت ارسال آثار: تاپايان تيرماه1389
نشانی:
  • ensha@neveshtan.ir
  • تهران-خیابان کارگر شمالی بین فرصت و نصرت - کوچه بهروزی- پلاک 1 واحد 2.(لطفا" روی پاکت موضوع آزاد یا ویژه را قید کنید)
  • برای اطلاعات بیشتر می توانید با شماره تلفن :66427053

ادامه مطلب

Tuesday, May 11, 2010

اسم اینکار چیست؟

دوستان لطف کردند بعد از جمع کردن کتاب‌های
آیت‌الله منتظری
آیت‌الله صانعی
محسن کدیور
گلشیری
فروغ فرخزاد
عباس معروفی
محمود دولت‌آبادی
شمس لنگرودی
کیومرث پوراحمد
انتشارات سخن‌گستر را کلاً باجا بردند که خیال‌شان راحت شود....
اسم اینکار چیست؟

ادامه مطلب

Sunday, May 09, 2010

ارديبهشت ۱۳۸۹محبوب‌ترین کتاب داستانی وبلاگ‌نویسان ایران

ایده خوب و خلاقانه رضا شکرالهی را چون وبلاگش فیلتر است به وبلاگ نویسان اطلاع دهید...

فراخوان نخستین دوره
قرار است نه فقط زنده و سبز بمانیم که سبزبودن را زندگی کنیم. در این روزهای سخت‌گذر، وبلاگ‌نویسان فارسی‌زبان را به مشارکت در انتخاب «محبوب‌ترین کتاب داستانی سال» فرامی‌خوانیم.

این یک مسابقه‌ی ادبی نیست، گونه‌ای همگرایی و گفت‌وگو ست در فضای وب، برای دمیدن روحی تازه در بخشی از این فضا، نزدیک‌تر شدن دل‌ها به هم و نیز عرصه‌ای برای شناسایی و معرفی آثاری از نویسندگان مستقل ایران که «محبوب‌تر» و به هر دلیل «خوش‌اقبال‌تر» بوده‌اند. مشارکت در این برنامه که نخستین بار است در وبلاگستان فارسی برگزار می‌شود، آیینی بسیار ساده دارد. این آیین را بادقت بخوانید و قدمی پیش بگذارید تا همه در یک ردیف، یک گام جلوتر از آن‌هایی باشیم که توقف‌مان را می‌خواهند.


آیین شرکت در برنامه
۱)
هر وبلاگ‌نویس باید حداکثر سه کتاب برگزیده‌ی داستانی خود را از میان آثاری که برای اولین بار در سال ۱۳۸۷ چاپ شده، به ترتیب از یکم تا سوم، در یک پست جداگانه اعلام کند و متن پست را همراه با آدرس مستقل مطلب در وبلاگ، نام وبلاگ (و در صورت تمایل نام خود) حداکثر تا تاریخ پنجم خردادماه ۱۳۸۹ به ایمیل shokrollahi@khabgard.com بفرستد.

توجه کنید که برای پرهیز از تغییرات احتمالی در متن وبلاگ، باید اسامی برگزیدگان خود را نیز حتماً در متن ایمیل بیاورید. در غیر این صورت، کتاب‌هایی که در نخستین مراجعه به وبلاگ دیده شوند، در لیست نهایی ثبت خواهند شد.

۲) کتاب یکم سه امتیاز، دوم دو امتیاز و سوم یک امتیاز خواهد گرفت، و نهایتاً جمع امتیازها، سه برنده‌ی نهایی را مشخص خواهد کرد.

۳) قرار نیست آثار محبوب خود را به تفکیک مجموعه‌داستان و رمان اعلام کنید. این برنامه فقط برای انتخاب سه کتاب داستانی برتر از دیگاه وبلاگ‌نویسان است. بنابراین اگر وبلاگ‌نویسی سه کتاب برگزیده‌ی خود را به تفکیک مجموعه و رمان یا بدون اولویت ذکر کند، فقط کتاب‌های یکم تا سوم موجود در متن او (به ترتیب) در امتیازگیری شرکت داده خواهد شد.

۴) در ادامه‌ی این فراخوان، فهرستِ کمکی آثار داستانی سال ۱۳۸۷ و فهرستی از برندگان جوایز ادبی غیردولتی آمده است. مجبور نیستید لزوماً از میان این فهرست کمکی کتابی را برگزینید، قرار هم نیست همه‌ی آثار سال ۸۷ را خوانده باشید. فقط کافی ست کتاب محبوب‌تان (حتا اگر یکی باشد)، داستانی ایرانی در حوزه‌ی بزرگسال باشد که برای نخستین بار در سال ۱۳۸۷ منتشر شده  باشد.

برای مشاهده لیست کتاب‌های منتشره سال 87 ادامه مطلب را بخوانید 

ادامه مطلب

Friday, May 07, 2010

شماره جدید آوانگارد منتشر شد (فهرست مطالب).

بالاخره شماره پنجم آوانگارد هم منتشر شد. پرونده این شماره به دومین ویژه‌نامه فرهنگی قزوین اختصاص دارد و ویژگیهای فرهنگ بومی این شهر مورد واکاوی قرار گرفته است.  فهرست مطالب این شماره آوانگارد را ملاحظه فرمائید:

 
اندیشه و تاریخ:
 
 
 
 
 
ادبیات
 
 
 
 
 
 
پرونده:
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 
 
 
 
 
 
ادامه مطلب
 
ساخت سال 1388 سکوت.قدرت گرفته با بلاگر تبدیل شده به سیستم بلاگر توسط Deluxe Templates. طراحی شده بوسیله Masterplan. . بهینه شده برای سیستم فارسی مجتبی ستوده