Thursday, April 30, 2009

نسل ما و انتخابات!

سعی من بر آن بود که در شرایط فعلی حرفی از سیاست نزنم! دلیلش را هم اکثرا میدانید! اما.....

این روزها هرچقدر که سعی کردم نتوانستم جلوی خودم را بگیرم و به خودم یاد اوری کردم که این مملکت برای من هم هست و من هم عضوی از این مملکت هستم ازینروست که چیزهایی را میخواهم بگویم که ممکن از به مزاج برخی از عزیزان ِ هموطن خوش نیاید اما ..... لطفا مرا معذور بدارید! آنچه هست را نباید کتمان کرد!

کمتر از دوماه به انتخابات ریاست جمهوری نمانده و اکثر رسانه های ایران زیر نفوذ این مهم هستند و متاثر از آن کاغذ و صفحه سیاه میکنند و اذهان را تاریک و یا روشن! اما.... متاسفانه اگر بخواهیم خودفریبی های رسانه ی ملی را کنار بگذاریم! باید بگوییم بخش اعظمی از مردمی که کاندیداها روی آرای شان حساب کرده اند رویکردی انفعالی نسبت به انتخابات (و کلّا سیاست) دارند و حتی خیلی هاشان اصلا نمیدانند انتخابات کی برگزار میشود و چه کسانی کاندید می شوند!

این درحالی ست که متولیان و مسئولان امر که در ستادهای انتخاباتی هستند تا بحال برنامه ی مشخصی برای انتخابات نداشته اند (البته منظورم من جناح حاکم نیست!) در شهری که ما زندگی میکنیم اکثریت قریب به اتفاق مردم و تقریبا 70 – 80 درصدشان دیدگاه و شناخت روشنی نسبت به برنامه ها و رویکردهای کاندیدا ها ندارند و خیلی ها (خاصه جوانان) برخی از کاندیداها را اصلا نمی شناسند! البته این را میدانم که در نبرد نابرابرمیان دوجناح اصلاح طلبان (یا مدعیان اصلاحات) از امکانات اقتصادی، سیاسی و رسانه ای ِ کمتری برخوردارند و همین کار را سخت تر میکند! شاید اگر پایگاه مردمی اصلاح طلبان وجود نمیداشت تجربه ی این جنگ به تحمل هزینه های ناشی از آن نمی ارزید!

اما آنچه که در میان به مشکلات دامن می زند بی برنامه گی و ناپخته گی نمایندگان کاندیداها در استان است که اگر بخواهیم با صراحت راجع به آنها صحبت کنیم باید بگوییم که متاسفانه این ستادها (حد اقل در قزوین) تا کنون نتوانسته اند با مردم ارتباط برقرار کنند و اگر تعاملی هم داشته اند مقطعی و موردی بوده و گفتگویی ایستا و فاقد پوویایی را موجب شده است!

صرف راه اندازی یک وبلاگ که بصورت نامنظم، ناشیانه و غیرحرفه ای و بدون رعایت مصالح به روز می شود را نمی توان کار رسانه ای ثمر بخش دانست. گذشته ازاین رفتار های نسنجیده و بدور از شئون برخی از حامیان کاندیداها در تخریب رقبا و یا حتی برخورد های نامناسب و زننده با مردم، نتیجه ی عکس داشته و تنور انتخابات را سردتر از این میکند!

یادمان نرود که فی الحال ما در مملکتی زندگی میکنیم که تساهل و تسامح در حال انقراض است! و بی برنامه گی، قشری گری، غیبت، تخریب و خشونت و بی عدالتی دارد تبدیل به رسومی پایدار میشود! یادمان نرود که مملکت ما دارد به جانب غیر تخصصی شدن پیش می رود و به دلیل برخی سیاست های نادرست و بعضا تاسف آور گسست بین نسل ها در حال افزایش است، و جوانان سیاست گریز تر می شوند! هرچند که در ایران امروز، احزاب که آینه ی تمام نمای جامعه ی ما هستند تنها در ایام انتخابات تشکیل می شوند و بعد از آن تقریبا از بین می رود و تنها یک اسم از آن باقی می ماند!

اینکه سخنگوی حزبی که مادر احزاب اصلاح طلب است در مصاحبه ی خود میگوید:" که شاخه و ستادهای استانی ما از هرکاندیدایی که صلاح دانستند حمایت کنند یعنی چه؟؟؟؟؟ آیا اسم این بی برنامه گی نیست! جالب این است که مردان نامی این حزب خود یکی از ناقدان دولت نهم به خاطر بی برنامه گی دولت احمدی نژاد هستند!

من سیاست های دولت فعلی را به هیچ وجه را تائید نمی کنم اما از کسانی که در جناح مخالف، دولت نهم را متهم به بی برنامه گی می کنند خواهش می کنم یک نگاه به گذشته ی حزبشان بی اندازند و ببینن که چه راهی را در پیش گرفته اند! لا اقل شما که ناقد بی برنامه ها هستید، برنامه ریزی داشته باشید!

اگر یکنفر به قشر جامعه نگاه بیندازد متوجه نمی شود که مردم این شهر خاک خورده باید کمتر از دوماه دیگر باید به «کسی» رای بدهند! از آقایان خواهش میکنم وضعیت ایران امروز را با وضعیت 3-4 ماه قبل امریکا مقایسه کنید؟ هر ابلهی می فهمد که نتیجه ی این قیاس مع الفاق چیزی جز «آه» و «افسوس» نیست!

من از آقایان ، خانوم ها و بقیه ی کسانی که به عنوان رجل سیاسی شناخته می شوند خواهش میکنم، دست از این رخوت و غفلت ِ سیاسی بردارند و به جای زدن زیرآب ِ همدیگر فکری به حال آراء ِ سرگردان و روشن و خاموش و خاکستری ِ این شهر ذاتا بی روح بکنند! و اگر فکری دارند زودتر عملی بکنند، چراکه بنده به عنوان یکی از اعضای نسل سوم به این بزرگواران می گویم، اعضای نسل ما (که می توانند مسیر انتخابات را تعیین کنند!) آگاهی چندانی از آنچه در این شهر میگذر ندارند و خیلی هاشان هم دوست ندارند آگاه شوند!

ببخشبد اگر کسی را ناراحت کردم ولی.... حقیقت را اگر نگویی، خیانت کرده ای و اگر کتمان کنی حماقت!

چون.....

نسل ما روز به روز نسبت به سرزمین خود بی تفاوت تر می شود

نسل ما روز به روز از سیاست متنفر تر می شود!

نسل ما روز به روز مذهب ستیز تر می شود!

نسل ما روز به روز بی بند و بار تر می شود!

نسل ما روز به روز بی برنامه تر می شود!

نسل ما روز به روز بی هویت تر می شود!

نسل روز به روز عاصی تر می شود!

نسل ما روز به روز معتاد تر می شود!

نسل ما روز به روز بی کار تر می شود!

نسل ما روز به روز خسته تر می شود!

نسل ما روز به روز بی عار تر می شود!

نسل ما روز به روز تنها تر می شود!

نسل ما روز به روز با کشورش غریبه تر می شود!

نسل ما روز به روز از شما نا امید تر می شود!

نسل ما.......

نسل........

نسل ما روز به روز نابود تر می شود!!!

لینک مستقیم به این مطلب

ادامه مطلب

Tuesday, April 21, 2009

هبوط زیبایی


تمام متن غزل در هبوط زیبایی
شبیه فلسفه های عجیب رویایی

در استتار تن عقل و روح استعلاست
نیچه معلم تاریخ ِ پشت دادایی

غروب علت عالم؛ غروب تبعیدی!
طلوع جملهء «انسان دچار تنهایی»

جهان فاقد هستی؛ جهان بی مضمون!
جهان مثابه متن بدون معنایی

که مینوسم و فحوای آن برایم نیست
شبیه آن هنری که بدون زیبایی

نزول طنز «حقیقت» درون یک فیلم است
درون کاغذ بی خط؛ درون «تقوایی»

ومن دوباره و باید پی ِ خودم باشم
پی ِ گذشتنم از فرم و فهم فحوایی

که در تمام زمانها تجلی ام باشد
شبیه جنس صدای تک ِ «شکیبایی»



لینک مستقیم به این مطلب
ادامه مطلب
 
ساخت سال 1388 سکوت.قدرت گرفته با بلاگر تبدیل شده به سیستم بلاگر توسط Deluxe Templates. طراحی شده بوسیله Masterplan. . بهینه شده برای سیستم فارسی مجتبی ستوده